جستجو
-
۱تصویر
نامه درباره ملک خلجرود، ۱۳۲۶ ش
گزیده متن: محترماً عرضه می دارد، پاکت سفارشی معروضه را نمی خواستم بفرستم، این نامه از آقای معتصم الملک شریک دهات خلجرود رسید، این است عین تقدیم تا ملاحظه فرمائید. جوابی که صراحتاً به ایشان نوشتم این است (که قسمت قطعی بیست هزار تومان و اگر که وضعیت ملکی آنجا بدتر از این هم شود کمتر از این مبلغ نمی فروشد و نگفته نماند که حضرات اولاد مرحوم سالار لشکر سهم دیگر را هم خریدار نیستند). این قیمت، در نظر گرفتن اطراف قضیه برای مالکین بد نیست. موکول به نظر همگی است. منتظرم یا تصمیم قطعی را به خود بنده بنگارید که جواب ایشان را بدهم یا اینکه به آدرس کرمانشاه مهمانخانه بیستون آقای نعمت الله کامران بروید.
-
۱تصویر
رضا قلی خان نظام السلطنه به زهرا سلطان عزت السلطنه
نامه رضا قلی خان نظام السلطنه به دخترش، زهرا سلطان عزت السلطنه؛ گزیده متن: فرزند عزیزتر از جانم، قریب بیست روز است وارد طهران شده ام. به واسطه مراوده مردم مجال نگارش جواب مراسله شما را بهم نرسانده ام، ولی هیچ ساعتی نبوده است که از چشم من دور باشی. اگر چه بی اندازه شایق بودم که شما و فرزند شیرین هما را ملاقات کنم ولی چون به خوشی و خرمی با آقای سالار لشکر هستید خوشوقت هستم. نمی دانم هما حرف می زند و راه می رود یا خیر هنوز راه نیفتاده است. اولیای دولت اصراری دارند که من حکومت بروجرد، لرستان، و عربستان را قبول کنم، ولی من به واسطه مشکلات فوق العاده و ضعف و نقاهت هنوز قبول نکرده ام. اگر پذیرفتم...
-
۲تصویر
مچول خانم به عبدالحسین میرزا فرمانفرما
به خاک پای مبارک عرض می شود عمده مطلب امیدوارم هستم خداوند این بنده کنیز را تصدق وجود مبارک بکند. یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن از روز ورود سرکار نواب مستطاب حضرت علیه عالیه دامت شوکتها همه روزه به خاکپای مبارک شرفیاب می شوم، یک ساعت به غروب مانده مرخص می شوم. اگر عرض کنم از حالت سرکار علیه عالیه که در چه کاری مشغول هستند بی مزه نیست. بعد اینکه به کارهاشان می رسند زندگانیشان را منظم می کنند به سلامتی جان عزیزانتان بعد [ناخوانا] مکرر آه کره کره می کشند، می فرمایند شاهزاده جان قربانت بگردم، چشم شان مثل پیرزن ها پر اشک می شود بعد می فرمایند فیروز عباسی مادام بوسی از هر طرف نگاه می کند می بیند...
-
۱تصویر
رضا قلی خان نظام السلطنه به زهرا سلطان عزت السلطنه
نامه رضا قلی خان نظام السلطنه به دخترش، زهرا سلطان عزت السلطنه؛ گزیده متن: فرزند جان خط دست شما که حکایت از سلامت حال خودتان و هما میکرد غم برد و شادی آورد، قوت جوانی و سرمایه زندگانی به من داد. حالت من به حمدالله خوش است. ولی چند روز است سرکار علیه خانم اندک نقاهت و کسالت دارند، ولی نه اینکه اسباب نگرانی شما شود، اهمیت ندارد. مرا دعوت به همدان کرده بودید، خدا شاهد است بی اندازه شایق و مایل بودم چند روزی رفع صدمات پنج ساله را به ملاقات شما و آقای سالار لشکر و هما بکنم ولی این واقعات بروجرد اولیای امور را پریشان و مستأصل کرده است که امکان ندارد و راضی شوید. فقط چیزی که لازم است اگر خداوند...